زمان از تکرار لحظه‌ها تشکیل شده است. لحظه‌ها هر کدام در هر واحدی که باشند، مظروف ارزش‌ها و فرصت‌ها هستند. لحظه‌ها، برای ما انسان‌ها، بیش از هر موجود دیگری، حیاتی و سرنوشت سازند. از کوچک‌ترین واحد زمانی (آتو ثانیه) گرفته تا بزرگ‌ترین آن (عصر)، هرکدام از سوی خالق دقیق و حکیم دارای پپام و ندایی است که غفلت از آن‌ها ضربات جبران ناپذیری را در پی دارد. ساده‌ترین تعریف و توصیف لحظه‌ها را می‌توان در یک جمله خلاصه کرد: «لحظه‌ها، ارزشمند‌ترین سرمایه‌ی تکرار ناپذیر هستی‌اند.» ارزشمند به این جهت که، فرصت‌ها را در بطن خود حمل می‌کنند؛ و تکرار ناپذیر به این معنا که، زمان در هیچ یک از واحدهای خود، بعد از سپری شدن دوره‌ی مقرّر، تکرار نخواهد شد. لذا برای ما انسان‌ها، زمان ارزنده‌ترین سرمایه و بزرگ‌ترین فرصت محسوب می‌-شود. عمر ما که از این بازه‌های زمانی تشکیل شده است، به مثابه‌ی لیوانی پر از آب است که بلافاصله بعد از پُر شدن از سوی الله، شروع به کاستن می‌کند و شمارش معکوس آن آغاز می‌گردد، تدریجی و نامحسوس. به طوری که فقط هشیاران واقعی، گذر آن را می‌فه‌مند و درک می‌کنند. 

 سال گذشته، به عنوان یکی از واحدهای زمانی عمر ما، همچون سالهای دیگر، تمام شد و مدت معلوم خود را سپری کرد. لحظات دیگر، و واحدهای دیگری در پیش روی ما قرار گرفته‌اند. براستی که هیچ فردی نمی‌داند از این لحظه به بعد، چقدر فرصت دارد تا این امانت (عمر) را به سر ببرد. امّا آنچه که در این میان مهم است، مدت عمر نیست؛ بلکه کیفیت و چگونگی سپری کردن آن است که سرنوشت ما را در آینده رقم خواهد زد. انسانهای هشیار نگرش متفاوتی نسبت به آمدوشد فصول دارند. هر فصلی، قصه‌ی زندگی با روایت مختص به خود است. فصلهای سال، با تمام ویژگی‌هایشان، بسان معلمی هستند که هر بار کتابی را به مضمون متفاوتی در برنامه کلاس زندگی گنجانده و فراگیران را از نور علم و تجربه سیراب می‌کند. برخی‌، این درس‌ها را دریافت می‌کنند و تغییر می‌یابند و برخی بازیگوشی در پیش گرفته و علم و معلم را به باد فراموشی می‌سپارند. 

در میان فصول سال، بهار برجسته‌ترین است. این فصل برای تقریباً تمامی انسان‌ها، زیبا و دلنشین است. زیرا زندگی نوین و جوانی و شادابی را با نیکو‌ترین جلوه به نمایش می‌گذارد. بهار، آغازی دیگر برای موجودات زنده است. کامل‌ترین نمود رستاخیز در جهن خاکی است. بهار، مرحله‌ی گذار از مرگ و بیهوشی به بیداری و حیات است. مملو از درس و عبرت و سرشار از خلاقیت است. بهار، هنر هنرمند یگانه و تابلوی زندگی ابدی، و دانشگاه تفکر و اندیشه است. به قول سعدی (رحمه الله): 

   كه تواند بدهد ميوه رنگين از چوب                             يا كه باشد كه برآرد گل صد برگ از خار

   اين همه نقش عجب بر در و ديوار وجود                       هر كه فكرت نكند نقش بود بر ديوار

   ارغوان ريخته بر درگه خضراى چمن                            چشمه هايى كه در او خيره بماند ابصار 

    كوه و دريا و درختان همه در تسبيح اند                       نه همه مستمعان فهم كنند اين اسرار 

   آفرينش همه تنبيه خداوند دل است                            دل ندارد كه ندارد به خداوند اقرار 

   خبرت هست كه مرغان سحر مى گويند                       كآخر اى خفته سر از بالش غفلت بردار

نوروز، نوید و پیک بهار است. امت‌ها هر کدام به شیوه‌ی خاص به آن نگریسته و به استقبال این ماه ویژه می‌روند. هر ملتی سعی می‌کند که قدمت نوروز و زمان نام گذاری و انجام مراسم آن را مورد پژوهش قرار داده و نتایج را به عنوان افتخاری ملی در تاریخ ثبت نماید. دلیل توجه به نوروز و اختصاص شعائر و رسوم به این ایام، قبل از اینکه ریشه‌های تاریخی و فرهنگی داشته باشد، به دلایل روانی انسان بر‌می گردد. به این معنی که، تغییرات فیزیکی مناسب با فطرت و ذوق انسان در طبیعت همواره خوشایند بوده و بشر از تماشای صحنه‌های رنگارنگ، وفور نعمات، پایان مشقات طبیعی، رهایی از محدودیت و امثال آن، لذت برده و دوست دارد تا به نحوی شور و شعف درونی‌اش را به نمایش بگذارد. بنابراین ظاهر کردن شور و شوق و نشاط از تماشای بهار، علی الخصوص دروازه‌ی این شادی‌ها (نوروز) امری فطری و طبیعی بوده و ذات مسئله هیچ محلی برای نقد باقی نمی‌گذارد. 

 نوروز، در جغرافیای وسیعی از جهان، مورد توجه قرار دارد. در این میان، هر قومی، به میزان دانش و فهم خود، رسم و آئین ویژه‌ای را به منظور نشان دادن نشاط درونی خلق کرده و آن را در کوره‌ی تاریخ و فرهنگ، تبدیل به عرف و عادت نموده است. بالتبع، به سبب وجود تفاوت در سلایق و گرایش‌ها، افراط و تفریطهایی نیز در این مسیر وجود داشته و به‌‌ همان صورت، در پیکره‌ی فرهنگ و باور اقوام نهادینه شده است. بزرگ‌ترین دلیل عدم توان خروج از عرف و عادتهای گذشته، که در حال حاضر نیز جاری و ساری است، همین نهادینه شدن باور‌ها و تبدیل آن به عادات می‌باشد. از آنجائیکه، انسان از پشت عینک دین خویش به هستی و رویداد‌ها می‌-نگرد (انسان بی‌دین وجود ندارد)، لذا، به اندازه‌ی ادیان، می‌توان شاهد تعدّد نگرش‌ها به نوروز و مسائل دیگر بود. 

عصر کنونی، عصر حاکمیت عقل و اندیشه است. انسان به سوی کمال در حرکت است و برای رسیدن به این مقصود، لازم است از تمامی امکانات خدادادی مانند، عقل، فکر، بصیرت، توان تجزیه و تحلیل، درک و فهم، مقایسه و مشاهده، و در ‌‌نهایت استنتاج و استحصال، بهره ببرد. ما مسلمانان، علاوه بر برخورداری از تمامی امکانات برشمرده، از پشتیبانی و حمایت «وحی» نیز بهره‌مند هستیم. «وحی» به عنوان مستحکمترین راهنما، بکارگیری صحیح و مطلوب استعدادهای بشری را تضمین کرده و آن‌ها را در مسیر درست قرار می‌دهد. خوشبختانه، علم و تاریخ، حقیقت و واقعیت آن را به اثبات رسانده است. بنابراین، در این نوشته‌ی کوتاه، جایگاه نوروز، حدود و ثغور نگرش دینی به این مسئله، و روش برخورد با آن را تقدیم خوانندگان عزیز خواهیم کرد.. 

چهارشنبه سوری: یکی از آیین‌های سالانه‌ی قبل از نوروز، چهارشنبه سوری است. مردم در این روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزو‌هایشان مراسمی را برگزار می‌کنند... دکتر کورش نیکنام موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ایران باستان، می‌گوید: «چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با ایران باستان و زرتشتیان ندارد... برای ما سال ۳۶۰ روز بوده با ۵ روز اضافه (یا هر ۴ سال ۶ روز اضافه). ما در این ۵ روز آتش روشن می‌کردیم تا روح نیاکانمان را به خانه‌هایمان دعوت کنیم... آتشی روشن می‌شود و در این هنگام از بزرگ تا کوچک هر کدام ۳ بار از روی بوته‌های افروخته می‌پرند، تا مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند و سلامت و سرخی و شادی به هستی خود بخشند» (همشهری آنلاین؛ فرهنگ و تاریخ؛ مطالعات فرهنگی- مرضیه محمدی) 

همانطوریکه می‌بینیم، از این روز برای دفع بلا و دعوت از ارواح و رفع بیماری استفاده می‌شود. اولاً از نظر علمی خاصیت شفابخشی و رهایی از آشفتگی‌های روانی از طریق پرش روی آتش، به اثبات نرسیده است. البته شادی لحظه‌های پریدن روی آتش را نمی‌توان در زدودن موقتی ناراحتیهای روحی و روانی ناکار دانست؛ ولی نباید فراموش کرد که تنها یک بار شادی در سال، اثر ملموسی بر بهبود بیماریهای روانی ندارد. در حالیکه به جز چهارشنبه سوری، صد‌ها روز دیگر وجود دارد که می‌توان تمرین شاد زیستن را به جا آورد. دوماً، احضار ارواح امری ناپسند است که هم از سوی اسلام و هم از نظر علمی انجام آن مردود است و هیچ نفعی برای بشر در پی ندارد. در پی آتش بازی این روز، خسارات زیادی به اماکن وارد شده و سلامتی افراد در خطر سوختن قرار می‌گیرد. در ‌‌نهایت، تقدیس آتش، مغایر با باور اسلامی است. زیرا علیرغم مزایای آتش در این جهان برای تداوم زندگی، خداوند در همه‌ی ادیان از جمله اسلام، مجرمین را به سوختن در آتش تهدید کرده است. سوخته تنی که زیبائی خود را در اثر سوختگی از دست داده باشد، عدم مقدس بودن اتش را بهتر در می‌یابد. 

بخت و اقبال: در برخی از کشور‌ها، دختران جوان، به منظور گشودن بخت خود، اعمال خاصی را انجام می‌دهند که از باورهای غلط و موهوم باستانی سرچشمه گرفته است. این باور‌ها، انسان را به جای روی نهادن به اسباب و علل ممکن، و نیز تلاش معقول برای رفع موانع و مشکلات، اسیر خرافات و اوهام کرده و مسیر درست زیستن را تحریف می‌نمایند. خداوند از بندگانش انتظار دارد تا با سعی و کوشش اصولی، و به جا آوردن همه‌ی وظایف و اسباب، در جهت موفقیت گام برداشته و با عزم و ارداه‌ی قوی، جهد و مداومت، و سرانجام توکل بر او، منتظر گشایش درهای فتح و پیروزی باشند. پروردگار هستی، به بندگانش وعده داده که هیچ تلاشی را بدون نتیجه نخواهد گذاشت:"وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى‏*‏وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى"‏ -النجم/۴۰-۳۹ (‏و اینکه برای انسان پاداش و بهره‌ای نیست جز آنچه خود کرده است و برای آن تلاش نموده است* ‏ و اینکه قطعاً سعی و کوشش او دیده خواهد شد.) 

 ‏اسراف و اعمال غیر اخلاقی: همواره شاهد ریخت و پاشهای سرسام آور در این ایام بوده‌ایم. بدون شک، مبالغی که در خرید ترقه و مواد آتش زا و... اختصاص داده می‌شود، به قدری بالا است که می‌توان با آن، بسیاری از مشکلات جامعه را حل کرد. از طرف دیگر، بازی با قوت انسان، (مانند تخم مرغ شکنی و پرتاب آن) عملی غیر اخلاقی و غیر انسانی بوده و به دور از انصاف می‌باشد. زیرا روزانه هزاران انسان در سراسر دنیا، از گرسنگی جان خود را از دست داده و هزاران کودک نازنین در انتظار لقمه نانی به سر برده اما در حسرت آن، با زندگی وداع می‌گویند. وجدان و ایمان انسانهای بیدار، تحمل مرگ همنوعان از گرسنگی را ندارد، در حالی که خود در سیری افراطی شب را به صبح برساند؛ و طعام پاک خدا را ملعبه‌ی خود قرار دهد. 

ماهی: یکی دیگر از آئین‌های غلط در بسیاری از کشورهایی که نوروز را به اصطلاح پاس می‌دارند، خرید و حبس ماهی در تنک‌های شیشه‌ای به پیروی از مردم چین باستان می‌باشد. خداوند، انسان را مکلف به رعایت حقوق حیوانات کرده و در روز بازپسین از رفتار بندگانش با حیوانات سؤال خواهد کرد. تجربه نشان داده که بیشتر این ماهی‌ها مدت کوتاهی بعد از خرید، به دلایل مختلف جان باخته و به دور انداخته می‌شوند. تنها در این ایام معدود، میلیون‌ها ماهی، فدای خودخواهی و لذت طلبی بشر می‌گردند. موجود زنده‌ای که علاقه به زیستن دارد، ارزشمند‌ترین هدیه‌ی خدادادی، یعنی زندگی را، در اثر خودپرستی انسان از دست می‌دهد. این مسئله، عدول از حدود است. زیرا پروردگار حکیم، کشتن حیوانات را فقط برای تامین غذا جایز دانسته و این از لطف و کرم اوست. ارزش و جایگاهی که خداوند به انسان‌ها داده، بواسطه خرافات و اوهام، نادیده گرفته شده است. بشر بعنوان اشرف مخلوقات، که از استعدادهای ممتازی برخوردار است، شایسته نیست خوی حیوانیت را در خود پرورده و جایگاهش را از آن درجه عالی به دنانیت تنزل دهد. 

سیزده بدر: این موضوع از جنجال برانگیز‌ترین باورهای اسطوره‌ای است که نه تنها در میان مشرق زمین بلکه غربی‌ها را هم تحت یوغ خود گرفتار کرده است. نحس بودن این روز، که هیچ نوع سند علمی و دینی ندارد، همچون قانونی تغییر ناپذیر در بسیاری از امورات مردم رسوخ نموده است. بعنوان مثال در برخی کشور‌ها، عدد سیزده، در مکانهایی نظیر هواپیما، پلاک خانه‌ها و... وجود ندارد. برخی مسیحیان از نشستن سیزده نفری بر سر یک سفره پرهیز می‌کنند. روز سیزده از ماه اول بهار، به باور برخی، روز شوم و نامبارکی است که در صورت به اصطلاح عدم برخورد نادرست و تمهیدات مناسب، فرد را به بلا و مصایب دچار خواهد کرد. خوشبختانه با پیشرفت علم و گسترش دانش و خرد، پوچی و بی‌اساسی چنین باورهای غلط بیش از پیش به اثبات می‌رسد. به هر حال، هنوز عده‌ای وجود دارند که به شدت حول محور این خرافات می‌گردند و تلاش می‌کنند که به هر قیمتی، این باور را توجیه نمایند. در قانون الهی، روز نحس، روزی است که انسان در آن دچار گناه شده و مسئولیت بندگی خود را فراموش نماید. روزی که فرد موفق به انجام عملی نیکو گردد، و قدمی در راه اصلاح، آبادانی و پاکی بردارد، آن روز، روز جشن و عید واقعی است زیرا روح و روان انسان با انجام اعمال صالح و به جا آوردن کامل وظیفه بندگی، به چنان درجه‌ای از سرور می‌رسد که توصیف آن را شاید نتوان با کلمات بیان کرد. 

دروغ سیزده: به تقلید از غربی‌ها، و همسو با «دروغ اول آوریل»، «دروغ سیزده» نیز رایج شده است. این عمل غیر اخلاقی، که با آموزه‌های انسانی و دینی در تضاد است، شاهد دیگری بر وسعت تحریف روش صحیح برگزاری جشن‌هاست. «دروغ سیزده»، علاوه بر بدآموزی و مشروعیت بخشیدن به کذب، و همچنین کاستن از قبح گناه، عملی آزاردهنده بوده و سلامتی روحی و روانی افراد را تهدید می‌کند. ملتی که تقلید را پیشه کرده و از راهنمائیهای خالصانه‌ی دین فاصله گیرد، سرنوشتی جز افتادن در دام خرافات را نخواهد داشت. این انحرافات، به مرور بیشتر می‌شود تا جائیکه برگشت به حقیقت و رفع خرافات، سخت و یا ناممکن می‌گردد. 

در سراسر جهان، عقاید نادرست و باورهای غلطی در فرهنگ عامه در جریان است که پرداختن به آن‌ها در این فرصت کوتاه ممکن نیست. اما هر کس با نگاهی موشکافانه به پیرامون خود، به وضوح آن‌ها را مشاهد خواهد کرد. به ویژه اگر فرد در سطح آگاهی نسبی بوده و توانسته باشد خود را از طریق ارتباط با منابع حقیقی وبه برکت ممارست، از عصبیت فرهنگی و عرف و عادات نهاینه شده‌‌ رها کند، به عمق این مسئله پی خواهد برد. 

اسلام، برای تمامی امور رویکردی اصلاحی و غربالگر دارد؛ به این مفهوم که، عرف و عادات را در غربال دین قرار داده و با معیار دقیق، حکم پذیرش و یا مردود بودن آن‌ها را صادر می‌کند. احکام صادره بدون دلیل و خودسرانه نبوده بلکه با در نظر گرفتن سنجه‌های عقلی و منطقی، همچنین منافع و مضرات تودها‌ی انسانی، تلاش می‌کند در راستای سعادت واقعی بشر گام بردارد. اشاره شد که نوروز، آغاز بهار و شروع حیاتی دوباره است و طبیعتاً به انسان شعف و شادابی ارزانی می‌دارد. استقبال از چنین ایامی، هیچ منافاتی با دین مبین اسلام نداشته و در راستای نفع و سلامت روحی و روانی بشر قرار دارد. اما چگونگی استقبال و وجود باورهای متنوع، غیر منطقی و دور از واقع، امری است که باید به زیر ذره بین دقیق دین خدا برود. برخی از این باور‌ها و رفتار‌ها راجع به نوروز نشان می‌دهد که تفاسیر شادی و نشاط، از بنیه‌ای ضعیف و در بیشتر موارد، موهوم نشات گرفته‌اند. از آنجایی که اسلام، دین حکمت، عقلانیت و حقیقت بوده و همه زوایای روان‌شناسی، اجتماعی، فرهنگی و فردی را در نظر می‌گیرد، لذا در بررسی مسائل، جانب اعتدال را رعایت کرده و به مسائل آنگونه که هستند، می‌نگرد. همه آداب، رسوم و عادات جشن‌ها، از جمله جشن سال نو، مطلقا از سوی دین مردود شناخته نمی‌شوند بلکه تنها مواردی که به زیان فرد و جامعه باشند را، مورد انتقاد قرار می‌دهد. آدابی مانند خانه تکانی، پوشیدن لباس نو، دید و بازدید اقوام، عیادت از بیماران، تقدیم هدایا، شاد نگه داشتن محیط، صلح و آشتی و دعا و نیایش به درگاه خداوند به سبب توفیق مشاهده سال نو، از اعمال و رفتارهای بسیار پسندیده‌ای هستند که در دین الهی دارای ارزش بوده و بر این باور است که با این رویکرد، هم دنیا زیبا می‌شود و هم اجر اخروی در پی دارد. بنابراین انتظار می‌رود که خردمندان و اندیشمندان هر قوم، با روی آوردن به نصایح و دستورات مطمئن و مبارک دین مبین اسلام، و توضیح و تبیین بی‌پایه و موهوم بودن خرافات، خود، خانواده و ملتشان را از سرگردانی نجات داده و تفکر، باور، اخلاق و عملی را در فرهنگ خود تزریق نمایند که سعادت هر دو جهان تأمین گردد. موثق‌ترین منبع دریافت چگونگی زیستن را می‌توان در جایی دریافت کرد که صاحب آن دارای قدرت مطلق، حاکمیتی عادل و خیرخواهی بدون حد و مرز باشد و این کسی نیست جز ذات اقدس الله. بنابراین باور و اعتقاد، ما با دلگرمی و پشتوانه‌ی راهنمایی‌های دلسوزانه‌ی قرآن کریم به استقبال سال نو رفته و با مراعات اصول زیر، خود را در شادی بهار نو سهیم می‌دانیم: 

۱.تشکر قلبی و عملی از خداوند به پاس همه‌ی این نعمات و ملاقات مجدد بهاربه عنوان تمثیلی از بهشت

۲.تفکر و تدبر بیشتر در طبیعت به عنوان جلوه‌ای از لطف و عظمت پروردگار

۳.تجدید ایمان و زدودن هر نوع افکار کهنه و خرافاتی و تقویت پیمان بندگی خالصانه

۴.کاشت درختان و توسعه‌ی سرسبزی در هر جای ممکن

۵.رعایت کامل بهداشت محیط زیست و جمع آوری زباله‌ها از کوچه گرفته تا دشت و دمن

۶.دید و بازدید از اقوام، خویشاوندان و بخصوص بیماران 

۷.تقدیم هدایا به پدر، مادر، همسر، فرزندان و سایر اعضای خانواده 

۸.کمک به نیازمندان و مستمندان

۹.رعایت حقوق شهروندی و احترام به آرامش و حریم خصوصی افراد در سفر‌ها و تفریحات

۱۰.پرهیز از اسراف و تبذیر

۱۱.استفاده از اوقات فراغت برای اتمام امور معوّق

۱۲.مطالعه و تشویق خانواده به تقویت فرهنگ کتاب‌خوانی در ایام تعطیل

۱۳.تدوین و تنظیم برنامه‌های کلی سال نو و تقسیم آن‌ها به مراحل قابل اجرا 

۱۴.اختصاص بیشتر ایام تعطیل به مصاحبت و همنشینی با خانواده 

امت برگزیده‌ی خاتم المرسلین-صلّی الله علیه وسلّم-، با پیروی از قرآن و سنت، به عنوان دو منبع مطمئن ارشاد و راهنمائی، و بهره‌گیری از استعدادهای بالقوه‌ی انسانی و به خدمت گرفتن آن‌ها در مسیر اصلاح، آبادانی و سعادت بشر، تلاش می‌کند تا روزهای حیات خود را با مشغول شدن به خدمت خالصانه و انجام عبادات آگاهانه تبدیل به عید نموده و نحوست ایام را که بواسطه‌ی افتادن در دام خرافات و باورهای غلط و ساختگی حاصل می‌شود، از زندگی فردی و جمعی دور نماید. اعضای راستین این امت، جویای حکمت و تشنه‌ی خدمت‌اند و با فراگیری علم و توسل به ابزار مورد پسند پروردگارشان، غم و اندوه را از چهره‌ها زدوده و تنها راه رهایی از بیماریهای روحی و روانی را در رضایت خالق هستی دانسته و بر این باورند که با مثبت اندیشی و اعتماد بر پروردگار و بکارگیری رهنمودهای قرآنی، آرامش به دل‌ها راه یافته و شادی حقیقی حاصل می‌شود: الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ‏ -رعد/۲ (‏آن کسانی که ایمان می‌آورند و دل‌هایشان با یاد خدا سکون و آرامش پیدا می‌کند. هان! دل‌ها با یاد خدا آرام می‌گیرند).